جرعه ای از معرفت . . .

وبلاگ طراحی شده نخستین جشنواره وبلاگ نویسی قرآنی ( توسط :مجتبی متین)

جرعه ای از معرفت . . .

وبلاگ طراحی شده نخستین جشنواره وبلاگ نویسی قرآنی ( توسط :مجتبی متین)

چاپ قرآن

چاپ قرآن

مـصـاحـف امام , یا مصحفهاى عثمانى پنج - ششگانه که پیش از سال 30 هجرى به مراکز آن روز جهان اسلام فرستاده شد , مورد استفاده و احترام بسیار قرار گرفت ; و در عصر حجاج ( م 95 ق ) اصـلاحـاتـى در رسم الخط آن وارد شد و تا قرن سوم دستخوش اصلاحاتى از جمله نقطه گذارى حروف و اعراب گذارى شد. اما بر خود این پنج - شش نسخه , تاریخى طولانى و تاریک گذشته است . سه جهانگرد نامدار جهان اسلام , یعنى ابن جبیر ( م 614 ق ) , و یاقوت ( م 626 ق ) و ابن بطوطه ( م 779 ق ) هـر سـه در عـصر خویش از مصحف عثمانى محفوظ در جامع کبیر دمشق - که مورد احترام فوق العاده مردم بوده است - دیدن کرده اند. اما بدبختانه این نسخه در آتش سوزى 1310 ق از میان رفته است . سایر مصحفهاى عثمانى هم سرنوشت نامعلومى یافته اند و با آنکه حتى نمونه هایى از بعضى از آنها بـه طـبـع رسـیـده است ( از جمله در پطروگراد / لنینگراد , در سال 1904 م , در 50 نسخه ) اما امروزه نشانه و اثر روشنى از آنها در دست نیست . و حتى تاریخ روشنى از سیر و سرنوشت آنها در کتب تاریخ قرآن نیامده است . اما فقدان نسخه هاى اصلى زمان عثمان زیانى در برندارد. زیـرا نـسـخـه هاى قرآن از همان روزهاى اول هزاران هزار نوشته شده و سینه به سینه و دست به دست گشته است تا امروز به ما رسیده است . ( تاریخ قرآن , رامیار , 470 ). مـهمترین مجموعه ها یا گنجینه هاى نسخ خطى اعم از تذهیب شده یا خوشنوشته یا ساده قرآن مـجید عبارتند از : 1 ) موزه قرآن وابسته به آستان قدس رضوى , که تعداد نسخه هاى قرآنى آن تا سال 1346 ش , چهار هزار و پانصد نسخه بوده است , و امروزه به ده هزار نسخه مى رسد. قدیمترین قرآن وقفى موجود در این گنجینه , تاریخ سال 393 ق را دارد. و قرآن بعدى مورخ 421 ق است ( راهنماى گنجینه قرآن , تالیف احمد گلچین معانى , مقدمه ). 2 ) مجموعه یا گنجینه دیگر , متعلق به کتابخانه سلطنتى سابق ایران است که فهرست قرآنهاى خطى آن را خانم بدرى آتاباى نوشته و منتشر کرده است . 3 ) موزه توپ قاپى سراى در ترکیه . 4 ) دارالکتب المصریة در قاهره . 5 ) در اروپا مجموعه شخصى چستر بیتى , نفیس ترین کلکسیون نسخه هاى خطى قرآن در جهان به شمار مى آید. کـهـن ترین قرآن کامل در این مجموعه قرآنى است به قلم ابن بواب ( ـ دایرة المعارف تشیع ) و با تاریخ 391 ق . گفتنى است که این مجموعه چند معرفى و فهرست نگارى دارد که فنى ترین آن به قلم آرتورجان آربرى اسلامشناس نامدار ( و نیز مترجم قرآن به انگلیسى ) است . اسـلامـشـنـاس دیـگرى به نام مارتین لینگز نیز چند آلبوم مشروح از مجموعه هاى مهم قرآنهاى خطى را , از جمله آنچه در کتابخانه موزه بریتانیا محفوظ است , منتشر کرده است . تاریخ چاپ قرآن به آغاز رواج چاپ در اروپا و جهان بازمى گردد. مـتـن عـربى قرآن نخستین بار به وسیله پاگانینى در ونیز در فاصله سالهاى 1503 تا 1523 م به چـاپ رسـیـد ( دایـرة المعارف فارسى ) ( صبحى صالح این تاریخ را حدود 1530 م یاد مى کند ) و کلیه نسخه هاى آن به دستور پاپ جمع آورى و نابود شد. سپس ابراهام هینکلمان آن را در سال 1694 در هامبورگ به چاپ رساند. یکى از مهمترین چاپهاى قدیم و صحیح قرآن در اروپا , چاپ فلوگل است ( 1834 م , لایپزیک ). پس از چاپ ایتالیا و آلمان که به آن اشاره شد , اولین بارى که متن قرآن براى مسلمانان چاپ شد , در روسیه در سال 1787 م , در سن پطرزبورگ بود. درباره اولین طبع قرآن در ایران , منابع اختلاف دارند. بـعـضـى اولین چاپ قرآن را در تبریز به سال 1242 ق یاد مى کنند ( تاریخ جم قرآن کریم , جلالى نایینى , 406 ) و بعضى 1244 ق ( دایرة المعارف فارسى ) و بعضى 1246 ق ( قرآنهاى چاپى , نوشته کاظم مدیر شانه چى , مشکوة , شماره 2 , ص 135 ). ( براى تفصیل بیشتر درباره سایر طبعهاى قرآن مجید , و طبع آن در سایر کشورهاى جهان اسلام به منابع نامبرده مراجعه شود. ) نقطه عطف مهم در طبع منقح و علمى قرآن مجید , طبع قاهره است . صبحى صالح مى نویسد : در قاهره در سال 1342 ق / 1923 م , چاپ زیبا و دقیقى از قرآن کریم , تحت اشراف مشیخه الازهر , به اهتمام هیاتى که ملک فؤاد اول تعیین کرده بود , منتشر گردید. این مصحف بر وفق روایت حفص از قرائت عاصم تدوین شده بود و عالم اسلامى , استقبال شایانى از آن کرد. ( مباحث فى علوم القرآن , 100 ). مـصـحـف قـاهـره , مـبـناى کتابت خوشنویس نامدار سورى , عثمان طه قرار گرفته و مصحف خـوشـنـوشته او در قطعهاى مختلف به تیراژ وسیع در سوریه انتشار یافته , و سپس در حدود ده سـال پـیـش ( سـالهاى اولیه آغاز قرن پانزدهم هجرى ) مجمع ملک فهد خاص طبع مصحف در مـدیـنه , با تعیین گروهى از خبرگان قرآن شناس و تدقیقات علمى و فنى بسیار همان مصحف کـتـابـت عثمان طه را که در واقع مصحف قاهره است , با بهترین امکانات فنى و چاپى امروز , به زیـباترین وجهى به طبع رسانده است و سالانه بیش از 2 میلیون نسخه از آن را تجدید طبع کرده به حجاج و نهادهاى دینى سراسر جهان اهدا مى کند. بـه ایـن ترتیب این مصحف که بر مبناى رسم الخط عثمانى کهن کتابت شده است , و خوشبختانه قرائت آن ( حفص از عاصم ) مورد قبول و استناد شیعه امامیه هم هست , در جهان اسلام و سراسر جهان قبول عام و خاص یافته است و مى توان آن را مصحف رسمى جهان اسلام تلقى کرد. و این امر در ائتلاف بین فریقین اثرى بسزا دارد. ( براى تفصیل در این باره ـ قرآن کریم به کتابت عثمان طه نوشته نگارنده در سیر بى سلوک , و قرآن پژوهى نیز ـ خاتمة الطبع همین مصحف که اسناد علمى قرائت و کتابت و علائم سجاوندى آن را شرح داده است

قرائت و قراء بزرگ

قرائت و قراء بزرگ

در فـرهـنـگ بشرى , هیچ خط از خطوط وابسته به زبانهاى معروف نیست که نشان دهنده تلفظ کامل فصحاى آن زبان باشد. پدید آمدن لهجه و گویشها در درون هر زبان هم امرى طبیعى و ناگزیر است . از سوى دیگر , خطها در جنب کاستیها , کژیهایى هم دارند. یعنى امکان تصحیف نویسى یا تصحیف خوانى . در خـط عـربـى - فارسى که اصولا همان خط قرآنى است که از کوفى به نسخ و سپس در ایران به نـسـتـعلیق تکامل و تحول یافته است , چندین حرف یا گروه حرف هست که تفاوتشان با یکدیگر فقط در نقطه است و در قدیم تا قرنها این نقطه ها را به کتابت درنمى آوردند. بعدها هم که رعایت آنها شایع شد , همچنان امکان تصحیف نویسى و تصحیف خوانى وجود داشت , و همچنان وجود دارد. به این دلایل و دلایل دیگر اختلاف قرائت در هر متنى , به ویژه در هر متن کهنى پیش مى آید. حـتـى در دیوان حافظ , که متعلق به قرن هشتم هجرى و در واقع هشت قرن جوانتر و جدیدتر از قرآن مجید است , اختلاف قراآت فراوانى رخ داده است . در قرآن مجید هم به طریق اولى همین مساله و مشکلات پیش آمد. فتوحات پیاپى در زمان خلفاى راشدین و گسترش عظیم امپراطورى اسلام , نشان داد که مردم غیر عرب در تلفظ کلمات قرآن تا چه حد لحن ( غلط خوانى ) و تصحیف و تحریف دارند. عثمان با احساس مسئولیت هر چه تمامتر , کار خلفاى پیشین را دنبال گرفت که شمه اى از کار و کارنامه او را شرح دادیم . با وجود نهایت احتیاط و امانت دارى و امعان نظر و مشورت و دقت , اختلاف قراآت در قرآن مجید هم راه یافت , و نمى شد راه نیابد. و در واقع از آن زاده شد. در حیات و حضور خود پیامبر (ص ) نیز گاهى تفاوت دو تلفظ نزد ایشان مطرح مى شد و حضرت یکى یا گاه هر دو را تصویب مى کردند و حدیث سبعة احرف ( اینکه قرآن هفت وجه مقبول دارد ) نـاظـر بـه همین معناست , یعنى حضرت رسول (ص ) براى رفع عسر و حرج , و تا زمانى که قرآن هـمه گیر شود و هیچ صاحب لهجه اى خود را از آن یا آن را از خود بیگانه نیابد در این باب چندان سـخـت نـمـى گـرفـت , و اخـتلاف تلفظها را , تا حدى که مخل معنى نبود , خطیر یا خطرناک نمى یافت . علل عمده اختلاف قراآت چند امر بود. از جمله : 1 ) اختلاف لهجات . چنانکه مثلا تمیمى ها به جاى حتى حین عتى عین مى گفتند. 2 ) نبودن اعراب در خط عربى و مصاحف امام ; تا آنکه ابوالاسود دؤلى به رهنمود حضرت على (ع ) اقداماتى در این باب صورت داد ولى کمال و تکمیل آن دو سه قرن به طول انجامید. 3 ) نبودن اعجام یا نقطه و نشان در حروف . بـراى رفع این نقیصه در اواخر قرن اول , در عهد حجاج بن یوسف , کوششهایى به میان آمده ولى کمال و تکمیل آن نیز تا آخر قرن سوم طول کشیده است . 4 ) اجتهادات فردى صحابه و قاریان و بطور کلى قرآن پژوهان که هر یک استنباط نحوى و معنایى و تفسیرى خاصى از یک آیه و کلمات آن داشته اند. 5 ) دور بودن از عهد اول و مهد اول اسلام - مکه و مدینه -. 6 ) نـبـودن عـلائم سجاوندى و وقف و ابتدا هرگونه فصل و وصلى که بعدها علم قرائت و تجوید عهده دار تدارک آن شد. نـمـونـه مـعروفى که از این کمبود زاده شد و اختلاف نظر کلامى و قرآن پژوهى دامنه دار و دراز آهـنـگـى در مـیان فریقین پدید آورد , وقت یا عدم وقف بر سر کله اللّه یا العلم در آیه هفتم سوره آل عمران است که شیعه پس از اللّه وقف نمى کند لذا راسخان در علم را داناى تاویل قرآن مى داند. از اواخـر قرن دوم و اوایل قرن سوم نهضت تدوین قراآت درگرفت و بسیارى از قرائت شناسان بر آن شدند که از میان انواع قراآت , صحیحترین آنها را برگزینند و ثبت کنند. نخستین کسانى که به این کار همت گماشتند هارون بن موسى ( 201 ـ 291 ق ) و ابوعبید قاسم بـن سـلام ( 157 ـ 224 ق ) بـودنـد کـه فرد اخیر , بیست و پنج تن قارى ثقه را شناسایى و قراآت ایشان را ثبت و ضبط کرد کا قاریان هفت گانه ( قراء سبعه ) از آن جمله بود. یک قرن بعد , ابو بکر بن مجاهد ( 245 ـ 324 ق ) که قرآن پژوه برجسته اى بود , در سال 322 ق از میان قاریان بسیار , قراء سبعه را برکشید , که از آن پس مرجع طراز اول قرائت قرآن شناخته شدند . بعدها سه قارى بزرگ دیگر نیز بر این عده افزوده شدند ( قراء عشره ). الـبـتـه قاریان چهارده گانه و بیست گانه هم در تاریخ علم قرائت مشهورند ; ولى قاریان دهگانه کسانى هستند که سند روایت آنان از طریق تابعین تابعین , به تابعین و از آن طریق به صحابه , اعم از کاتب وحى و حافظ قرآن یا دیگران , و سپس به رسول اکرم (ص ) مى رسد. سند روایت بقیه قراء به این روشنى نیست و یا در کتب معتبر مربوط به این علم ثبت نشده است . در اینجا لازم است به بعضى اصطلاحات علم قرائت اشاره کنیم . قـرائت یـعـنـى عـلـم بـه کـیـفـیـت اداى کلمات قرآن و شناخت اختلاف آنها به حسب راویان ( منجدالمقرئین , 3 ) مقرى ( از مصدر اقراء ) یعنى قرآن شناس و قرائت شناسى که این اختلافها را به طریق شفاهى فراگرفته باشد و بشناسد و بیان کند. سنت شفاهى , یعنى استماع از استادان پیشین و حفظ سینه به سینه در قرائت اهمیت شایانى دارد . مقرى باید در عربیت و نحو و لغت و تفسیر و روایت و درایت مهارت داشته باشد. آموزندگان و قاریان , قرآن را نزد او یا بر او مى خوانند. قارى , قرائت شناس مبتدى را گویند که حداقل سه گروه از قراآت را جدا جدا بشناسد. قارى منتهى - با سابقه و ماهر و مجرب - آن است که اکثر قراآت را بشناسد ( پیشین ). با این تعاریف فى المثل خواجه حافظ که قرآن را از بر , در چهارده روایت مى خوانده است , و داناى نحو و لغت و تفسیر و قرآن پژوه برجسته اى است , مقرى بشمار مى آید , نه قارى . پس هر مقرى , قارى است , ولى هر قارى , مقرى نیست . نـمـونـه اى از اخـتـلاف قـراآت قـرآنى را که فقط سوره کوچک حمد ( فاتحه ) رخ داده است یاد مـى کـنـیـم : مـلک یوم الدین , همچنین ملیک یوم الدین , به جاى مالک یوم الدین , حتى قراآت شـاذى ( غـریب و نادر و دیر پذیرفتنى ) هست که این عبارت را ملک یوم الدین و مالک یوم الدین خوانده است . دال در الحمد , با حرکات سه گانه خوانده شده است . و غیرالضالین , به جاى و لاالضالین . اختلاف قراآت در سراسر قرآن مجید , طبق کتاب التسیر فى القراءات السبع تالیف ابوعمرو عثمان بـن سـعـیـد دانى ( 372 ـ 444 قمرى ) که از معتبرترین و کهنترین منابع ثبت قراآت هفتگانه و راویـان چهارده گانه است , در حدود 1100 مورد , اعم از مهم یا غیر مهم است و بیشتر از دو سوم آنـهـا بـه ادغـام یـا اظهار یا حاضر / غایب خواندن صیغه مضارع ( به اختلاف ی یا ت بر سر فعل مضارع ) مربوط مى شود. بـعضى دیگر از منابع مهم و چاپ شده مربوط به قرائت و اختلاف قراآت قرآنى عبارتند از : الحجة للقراء السبعة , اثر ابوعلى فارسى ; همچنین الحجة فى علل القراآت السبع تالیف همو. الکشف عن وجوه القراآت السبع اثر مکى بن ابیطالب ( 2 مجلد ). حـجـة الـقراآت , اثر ابوزرعه عبدالرحمن بن زنجلة ; النشر فى القراآت العشر , اثر ابن الجزرى ( 2 مجلد ) غایة النهایة فى طبقات القراء , اثر همو. تـفاسیر قدیم شیعه مخصوصا تبیان شیخ طوسى و مجمع البیان شیخ طبرسى در تفسیر هر بخش از آیات قرآنى , به بحث مستوفا در باب قرائت و اختلاف قراآت مى پردازند. از دیگر آثار شیعه امامیه در عصر جدید : القراآت القرآنیة , اثر عبدالهادى الفضلى ( که به قلم دکتر محمد باقر حجتى به فارسى ترجمه شده است ). و کتاب جامع چهارده روایت در قرائت قرآن مجید , ترجمه و تدوین دکتر محمد جواد شریعت . و مجلد دوم التمهید اثر محمد هادى معرفت . قـراء هـفـتـگـانـه و دهگانه : از قراء سبعه عده کثیرى نقل کرده اند , ولى قرآن پژوهان و قرائت شناسان بعدى , روایت دو تن از راویان هر قارى را که از نظر ضبط و صحت سند و طول ملازمت و آمـوزش نـزد قـاریـان یا مقریان هفتگانه , دقیقتر و پذیرفتنى تر بوده است , به اصطلاح استاندارد کرده اند , لذا چهارده روایت پدید آمده است . در اینجا اسامى قاریان هفتگانه و راویان چهارده گانه آنها را ـ که صاحبان چهارده روایت اند ـ نقل مى کنیم 1 ) عبداللّه بن عامر دمشقى ( م 18 ق ). راوى اول او : هـشام بن عمار ( 153 ـ 245 ق ) ; راوى دوم : ابن ذکوان , عبداللّه بن احمد ( 173 ـ 242 ق ) , 2 ) عبداللّه بن کثیر مکى ( 45 ـ 120 ق ). راوى اول : الـبزى , احمد بن محمد ( 170 ـ ح 243 ق ) راوى دوم ابوعمرو محمد بن عبدالرحمن ملقب به قنبل ( 195 ـ 291 ق ). 3 ) عاصم بن ابى النجود ( 76 ـ 128 ق ). راوى اول : حفص بن سلیمان ( 90 ـ ح 180 ق ) ; راوى دوم : شعبة بن عیاش ( 95 ـ 194 ق ). 4 ) زبان بن علاء - ابوعمرو بصرى ( ح 68 ـ 154 ق ). راوى اول : حفص بن عمرالدورى ( م 246 ق ) ; راوى دوم : ابوشعیب سوسى , صالح بن زیاد ( 190 ـ 261 ق ). 5 ) حمزة بن حبیب کوفى ( 80 ـ 156 ق ). راوى اول : خلاد بن خالد کوفى ک ابوعیسى شیبانى ( 142 ـ 220 ق ) ; راوى دوم : خلف بن هشام ( 150 ـ 229 ق ). 6 ) نـافع بن عبدالرحمن مدنى ( 70 ـ 169 ق ) راوى اول : ورش , عثمان بن سعید مصرى ( 110 ـ 197 ق ) راوى دوم : قالون , عیسى بن سینا ( 120 ـ ح 220 ق ). کسایى , على بن حمزة ( 119 ـ 189 ق ) , راوى اول : لیث بن خالد ( م 240 ق ) ; راوى دوم : حفص بن عمر الدورى ( که راوى ابوعمرو بصرى یعنى زبان بن علاء هم بوده است ). چون سه تن بر این قاریان هفتگانه ( قراء سبعه ) اضافه شود , قاریان دهگانه ( قراء عشره ) به دست مـى آیـد : 8 ) خـلف بن هشام ( 150 ـ 229 ق ) ; راوى اول : اسحاق ( ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم بغدادى ) ( م 286 ق ) ; راوى دوم : ادریس , ابوالحسن بن عبدالکریم حداد بغدادى ( م 292 ق ). 9 ) یعقوب بن اسحاق ( 117 ـ 205 ق ) ; راوى اول : رویس , محمد بن متوکل ( م 238 ق ) ; راوى دوم : روح , ابوالحسن روح بن عبدالمؤمن هذلى ( م 234 ق ). 10 ) ابوجعفر یزید بن قعقاع ( م 130 ق ) ; راوى اول : عیسى , ابوالحارث عیسى بن وردان مدنى ( م 160 ق ) ; راوى دوم : ابن جماز , سلیمان بن مسلم ( م ب 170 ق ). ( بـراى تـفـصـیـل بیشتر ـ التیسیر دانى , 4 ـ 7 ; النشر ابن جرزى , 1/99 ـ 174 , ترجمه الاتقان , 1/246 , چهارده روایت , محمد جواد شریعت , مقدمه ). قرآن پژوهان و اصولیان شیعه درباره حجیت قراآت هفتگانه و دهگانه بحث کرده اند. آیت اللّه خوئى ـ اعلى اللّه مقامه ـ در پایان دو فصل پربارى که درباره قراآت و قراء دهگانه نوشته اند آورده انـد : در نـماز , قرائت بر وفق هر قرائتى که در زمان اهل بیت علیهم السلام متعارف بوده است , جایز است . ( البیان , 183

قصص قرآن

قصص قرآن

یـکـى از مضامین سراسرى و تکرار شونده قرآن مجید , قصص انبیاء و اقوام و نیز سایر قصه هاست , که غالبا در بردارنده نکته ها و عبرتهاست . بررسى و شناخت قصه هاى قرآنى , خود یک شعبه از علوم قرآنى را تشکیل مى دهد. چـنـانـکه در اشاره به سبک قرآن مجید گفته شد بیان قرآنى پیگیر , دنباله دار , پیوسته و متحد المضمون نیست , بلکه همچون دسته گلى است از گلهاى رنگارنگ , و تلفیقى است از مضامین مـتعدد و به ندرت یک داستان از آغاز تا انجام به دنبال هم مى آید , استثناهاى معروف , یعنى بیان سـراسـرى , عـبارت است از داستان حضرت یوسف (ع ) و برادرانش که به صورت یکپارچه سراسر سوره یوسف را در برمى گیرد. و داستان موسى در سوره طه , و داستان داود (ع ) در سوره ص و داستان سلیمان (ع ) در سوره نمل , یا نوح (ع ) در سوره نوح , یا هود (ع ) در سوره هود. ولى داستان یونس در سوره یونس حتى به اندازه چند آیه هم نیست . و داستان ابراهیم (ع ) فقط در سوره ابراهیم نیست . و در سوره ابراهیم , فقط داستان ابراهیم (ع ) نیست , بلکه مضامین و قصص دیگر هم هست . و بقیه و بلکه عمده داستان ابراهیم (ع ) را باید در سوره بقره و سوره هاى دیگر یافت . اشاره به ابراهیم (ع ) در 15 سوره قرآن پرا کنده است ( فرهنگ موضوعى قرآن , ذیل ابراهیم ) یا همچنین داستان موسى (ع ) در 21 سوره پراکنده است . ( پیشین , ذیل موسى ). نیز گفتنى است که قصص قرآن , اعم از قصص انبیاء است , یعنى در قرآن , داستانهایى جز قصص انبیاء هم هست , از جمله داستان اصحاب کهف در سوره کهف , یا داستان قارون در سوره قصص . بعضى شخصیتها یا اعلام قصص قرآن عبارت است از : آدم , آزر , ابلیس , ادریس , ارم ذات العماد , اسـحـاق , اسـماعیل , اصحاب الاخدود , اصحاب الرس , اصحاب الرقیم ( که با اصحاب کهف یکى است ) , اصحاب السبت , اصحاب السفینه , اصحاب الصفه ( بدون بردن نام آنها ) , اصحاب الفیل , اصـحـاب القریه , اصحاب الکهف , بنى آدم , بنى اسرائیل , تبع , ثمود , جالوت , جن , حواء ( بدون بـردن نـام ) , حـواریـون , خضر ( رجل صالح ) , داود , ذوالقرنین , ذوالکفل , روم , زکریا , زلیخا ( بـدون اسـم ) , زیـد بن حارثه , زینب بنت جحش , ( بدون اسم ) سامرى , سبا , سحره , سلیمان , شعیب , صالح , طالوت , عاد , عزیر , عیسى بن مریم , فرعون , قارون , کنعان بن نوح , ( بدون اسم ) لـقـمان , لوط , حضرت محمد بن عبداللّه (ص ) , مدین , مریم , مؤتفکات , ( شهرستانهاى لوط ) مـوسـى , نـصارى , نمرود , نوح , هابیل و قابیل , هاروت و ماروت , هارون , هامان , هود , یاجوج و ماجوج , یحیى , یعقوب , یونس , یهود ( براى تفصیل ـ فرهنگ موضوعى قرآن , ذیل قصص قرآن ). بعضى از قصص قرآ ن , مانند قصه آدم و ابلیس و موسى و فرعون و عیسى و مریم و طوفان نوح در کتاب مقدس ( عهد عتیق ) هم سابقه دارد , که هم قرآن و هم تاریخ فرهنگ رسمى اسلام و شیعه , حضرت رسول (ص ) را بى خبر از آنها مى داند , در قرآن تصریح شده است که پیامبر (ص ) فقط از طریق وحى از آنها با خبر شده و آنها را دریافت کرده است . ( از جـمله آل عمران , 44 ; هود , 49 ; یوسف , 102 ; شورى , 52 ) و مى فرماید : ( بخوبى مى دانیم که ایشان مى گویند همانا بشرى او را آموزش مى دهد. [ ایـن سـخن درست نیست چرا که ] زبان کسى که اینان کژاندیشانه ادعا مى کنند گنگ و بیگانه است و این زبان [ زبان قرآن ] عربى [ شیوا و ] روشن است . ( نـحـل , 103 ) بـه هر حال اگر قصه شناسان یا مستشرقان , نظرى جز این داشته باشند , مورد قبول مسلمانان و قرآن پژوهان مسلمان نیست . گفتنى است که بعضى از صحابه که ابتدا از اهل کتاب ( غالبا یهودى ) بودند , سپس اسلام آورده بـودنـد , پس از نزول قصص قرآن براى شرح و بسط آن قصص , شرح و بسطهایى از فرهنگ خود , نقل مى کردند که به آنها در مورد یهود اسرائیلیات و در مورد نصارى , نصرانیات گفته مى شود و غـالـبا از وهب بن منبه و کعب الاحبار , و عبداللّه بن سلام نقل شده و در بعضى تفاسیر قرآن , راه یافته است و در مورد روا یا ناروا بودن آنها , احادیث مختلفى نقل شده است . ( ـ اسرائیلیات در دایرة المعارف تشیع ). قرآن پژوهان براى قصص قرآن فوایدى برشمرده اند. 1 ) قـصـص انبیاء جزو برترین معارف آن روزگار بوده است , و چیزى که جز بعضى از راسخان در علم از اهل کتاب , از آن اطلاع نداشتند , از طریق وحى به پیامبر (ص ) مى رسید و دستمایه تحدى آن حـضـرت (ص ) بـود , و ضمنا نشان مى داد که عربها با اسلام و این اخبار و قصص از فرهنگ جاهلیت به در آمده اند. 2 ) معرفت به تاریخ گذشتگان . 3 ) شناخت چون و چند حرکات [ و به قول امروزیها فلسفه ] تاریخ . 4 ) موعظه و تهدید مشرکان . 5 ) ایـن قصص غالبا با اسلوب محاوره بیان مى شد که سبک و شیوه اى بکلى تازه در ادب عرب , و مایه اعجاب و تحسین شنوندگان , و جزو مبانى هنر و اعجاز ادبى قرآن بود. 6 ) پند و عبرت گرفتن از سرگذشت پیشینیان و سبب هلاک آنان , که غالبا شرک و فساد و طرد انبیاء عظام الهى بوده است . 7 ) آموختن به مسلمانان که بر و بحر وسیعست و آدمى بسیار و فواید دیگر ( ـ اصول التفسیر و قواعد , نوشته خالد عبدالرحمن العک , 68 ـ 70 ). پـس از احـادیثى که در بردارنده شرح و بسط قصص انبیاء و نیز اسرائیلیات است , کهنترین منابع قـصـص قـرآن , عـبـارت اسـت از تـاریخ طبرى و تواریخ دیگر مانند یعقوبى و مسعودى ; عرائس الـمـجـالس فى قصص الانبیاء , اثر ابواسحاق احمد ثعالبى ( م 427 ق ) ; قصص الانبیاء کسائى ; و تـفـاسیر قرآن از جمله ترجمه تفسیر طبرى , قصص برگرفته از تفسیر سورآبادى ; قصص الانبیاء نـیـشـابـورى ; تحقیق در تفسیر ابوالفتوح رازى , به کوشش عسکر حقوقى که جلد سوم آن تماما نصوص قصص قرآن برگرفته از همین تفسیر است . و دیـگـر از آثـار قـرآن پـژوهـان شـیعه , قصص الانبیاء قطب الدین راوندى ( به کوشش غلامرضا عرفانیان یزدى که در مقدمه تصحیح خود از این اثر 174 کتاب در قصص قرآنى و قصص الانبیاء را معرفى کرده است ). هـمـچـنـین : قصص قرآن , صدرالدین بلاغى ; اعلام قرآن , محمد خزائلى , تاریخ انبیاء , تالیف و تـرجـمـه سید محمد باقر موسوى و على اکبر غفارى که ترجمه و توسعه و تهذیب قصص القرآن , تـالیف محمد احمد جاد المولى [ و دیگران ] است و اثرى ارزشمند به نام دراسات فنیة فى قصص القرآن , اثر محمود بستانى .