جرعه ای از معرفت . . .

وبلاگ طراحی شده نخستین جشنواره وبلاگ نویسی قرآنی ( توسط :مجتبی متین)

جرعه ای از معرفت . . .

وبلاگ طراحی شده نخستین جشنواره وبلاگ نویسی قرآنی ( توسط :مجتبی متین)

قرائت و قراء بزرگ

قرائت و قراء بزرگ

در فـرهـنـگ بشرى , هیچ خط از خطوط وابسته به زبانهاى معروف نیست که نشان دهنده تلفظ کامل فصحاى آن زبان باشد. پدید آمدن لهجه و گویشها در درون هر زبان هم امرى طبیعى و ناگزیر است . از سوى دیگر , خطها در جنب کاستیها , کژیهایى هم دارند. یعنى امکان تصحیف نویسى یا تصحیف خوانى . در خـط عـربـى - فارسى که اصولا همان خط قرآنى است که از کوفى به نسخ و سپس در ایران به نـسـتـعلیق تکامل و تحول یافته است , چندین حرف یا گروه حرف هست که تفاوتشان با یکدیگر فقط در نقطه است و در قدیم تا قرنها این نقطه ها را به کتابت درنمى آوردند. بعدها هم که رعایت آنها شایع شد , همچنان امکان تصحیف نویسى و تصحیف خوانى وجود داشت , و همچنان وجود دارد. به این دلایل و دلایل دیگر اختلاف قرائت در هر متنى , به ویژه در هر متن کهنى پیش مى آید. حـتـى در دیوان حافظ , که متعلق به قرن هشتم هجرى و در واقع هشت قرن جوانتر و جدیدتر از قرآن مجید است , اختلاف قراآت فراوانى رخ داده است . در قرآن مجید هم به طریق اولى همین مساله و مشکلات پیش آمد. فتوحات پیاپى در زمان خلفاى راشدین و گسترش عظیم امپراطورى اسلام , نشان داد که مردم غیر عرب در تلفظ کلمات قرآن تا چه حد لحن ( غلط خوانى ) و تصحیف و تحریف دارند. عثمان با احساس مسئولیت هر چه تمامتر , کار خلفاى پیشین را دنبال گرفت که شمه اى از کار و کارنامه او را شرح دادیم . با وجود نهایت احتیاط و امانت دارى و امعان نظر و مشورت و دقت , اختلاف قراآت در قرآن مجید هم راه یافت , و نمى شد راه نیابد. و در واقع از آن زاده شد. در حیات و حضور خود پیامبر (ص ) نیز گاهى تفاوت دو تلفظ نزد ایشان مطرح مى شد و حضرت یکى یا گاه هر دو را تصویب مى کردند و حدیث سبعة احرف ( اینکه قرآن هفت وجه مقبول دارد ) نـاظـر بـه همین معناست , یعنى حضرت رسول (ص ) براى رفع عسر و حرج , و تا زمانى که قرآن هـمه گیر شود و هیچ صاحب لهجه اى خود را از آن یا آن را از خود بیگانه نیابد در این باب چندان سـخـت نـمـى گـرفـت , و اخـتلاف تلفظها را , تا حدى که مخل معنى نبود , خطیر یا خطرناک نمى یافت . علل عمده اختلاف قراآت چند امر بود. از جمله : 1 ) اختلاف لهجات . چنانکه مثلا تمیمى ها به جاى حتى حین عتى عین مى گفتند. 2 ) نبودن اعراب در خط عربى و مصاحف امام ; تا آنکه ابوالاسود دؤلى به رهنمود حضرت على (ع ) اقداماتى در این باب صورت داد ولى کمال و تکمیل آن دو سه قرن به طول انجامید. 3 ) نبودن اعجام یا نقطه و نشان در حروف . بـراى رفع این نقیصه در اواخر قرن اول , در عهد حجاج بن یوسف , کوششهایى به میان آمده ولى کمال و تکمیل آن نیز تا آخر قرن سوم طول کشیده است . 4 ) اجتهادات فردى صحابه و قاریان و بطور کلى قرآن پژوهان که هر یک استنباط نحوى و معنایى و تفسیرى خاصى از یک آیه و کلمات آن داشته اند. 5 ) دور بودن از عهد اول و مهد اول اسلام - مکه و مدینه -. 6 ) نـبـودن عـلائم سجاوندى و وقف و ابتدا هرگونه فصل و وصلى که بعدها علم قرائت و تجوید عهده دار تدارک آن شد. نـمـونـه مـعروفى که از این کمبود زاده شد و اختلاف نظر کلامى و قرآن پژوهى دامنه دار و دراز آهـنـگـى در مـیان فریقین پدید آورد , وقت یا عدم وقف بر سر کله اللّه یا العلم در آیه هفتم سوره آل عمران است که شیعه پس از اللّه وقف نمى کند لذا راسخان در علم را داناى تاویل قرآن مى داند. از اواخـر قرن دوم و اوایل قرن سوم نهضت تدوین قراآت درگرفت و بسیارى از قرائت شناسان بر آن شدند که از میان انواع قراآت , صحیحترین آنها را برگزینند و ثبت کنند. نخستین کسانى که به این کار همت گماشتند هارون بن موسى ( 201 ـ 291 ق ) و ابوعبید قاسم بـن سـلام ( 157 ـ 224 ق ) بـودنـد کـه فرد اخیر , بیست و پنج تن قارى ثقه را شناسایى و قراآت ایشان را ثبت و ضبط کرد کا قاریان هفت گانه ( قراء سبعه ) از آن جمله بود. یک قرن بعد , ابو بکر بن مجاهد ( 245 ـ 324 ق ) که قرآن پژوه برجسته اى بود , در سال 322 ق از میان قاریان بسیار , قراء سبعه را برکشید , که از آن پس مرجع طراز اول قرائت قرآن شناخته شدند . بعدها سه قارى بزرگ دیگر نیز بر این عده افزوده شدند ( قراء عشره ). الـبـتـه قاریان چهارده گانه و بیست گانه هم در تاریخ علم قرائت مشهورند ; ولى قاریان دهگانه کسانى هستند که سند روایت آنان از طریق تابعین تابعین , به تابعین و از آن طریق به صحابه , اعم از کاتب وحى و حافظ قرآن یا دیگران , و سپس به رسول اکرم (ص ) مى رسد. سند روایت بقیه قراء به این روشنى نیست و یا در کتب معتبر مربوط به این علم ثبت نشده است . در اینجا لازم است به بعضى اصطلاحات علم قرائت اشاره کنیم . قـرائت یـعـنـى عـلـم بـه کـیـفـیـت اداى کلمات قرآن و شناخت اختلاف آنها به حسب راویان ( منجدالمقرئین , 3 ) مقرى ( از مصدر اقراء ) یعنى قرآن شناس و قرائت شناسى که این اختلافها را به طریق شفاهى فراگرفته باشد و بشناسد و بیان کند. سنت شفاهى , یعنى استماع از استادان پیشین و حفظ سینه به سینه در قرائت اهمیت شایانى دارد . مقرى باید در عربیت و نحو و لغت و تفسیر و روایت و درایت مهارت داشته باشد. آموزندگان و قاریان , قرآن را نزد او یا بر او مى خوانند. قارى , قرائت شناس مبتدى را گویند که حداقل سه گروه از قراآت را جدا جدا بشناسد. قارى منتهى - با سابقه و ماهر و مجرب - آن است که اکثر قراآت را بشناسد ( پیشین ). با این تعاریف فى المثل خواجه حافظ که قرآن را از بر , در چهارده روایت مى خوانده است , و داناى نحو و لغت و تفسیر و قرآن پژوه برجسته اى است , مقرى بشمار مى آید , نه قارى . پس هر مقرى , قارى است , ولى هر قارى , مقرى نیست . نـمـونـه اى از اخـتـلاف قـراآت قـرآنى را که فقط سوره کوچک حمد ( فاتحه ) رخ داده است یاد مـى کـنـیـم : مـلک یوم الدین , همچنین ملیک یوم الدین , به جاى مالک یوم الدین , حتى قراآت شـاذى ( غـریب و نادر و دیر پذیرفتنى ) هست که این عبارت را ملک یوم الدین و مالک یوم الدین خوانده است . دال در الحمد , با حرکات سه گانه خوانده شده است . و غیرالضالین , به جاى و لاالضالین . اختلاف قراآت در سراسر قرآن مجید , طبق کتاب التسیر فى القراءات السبع تالیف ابوعمرو عثمان بـن سـعـیـد دانى ( 372 ـ 444 قمرى ) که از معتبرترین و کهنترین منابع ثبت قراآت هفتگانه و راویـان چهارده گانه است , در حدود 1100 مورد , اعم از مهم یا غیر مهم است و بیشتر از دو سوم آنـهـا بـه ادغـام یـا اظهار یا حاضر / غایب خواندن صیغه مضارع ( به اختلاف ی یا ت بر سر فعل مضارع ) مربوط مى شود. بـعضى دیگر از منابع مهم و چاپ شده مربوط به قرائت و اختلاف قراآت قرآنى عبارتند از : الحجة للقراء السبعة , اثر ابوعلى فارسى ; همچنین الحجة فى علل القراآت السبع تالیف همو. الکشف عن وجوه القراآت السبع اثر مکى بن ابیطالب ( 2 مجلد ). حـجـة الـقراآت , اثر ابوزرعه عبدالرحمن بن زنجلة ; النشر فى القراآت العشر , اثر ابن الجزرى ( 2 مجلد ) غایة النهایة فى طبقات القراء , اثر همو. تـفاسیر قدیم شیعه مخصوصا تبیان شیخ طوسى و مجمع البیان شیخ طبرسى در تفسیر هر بخش از آیات قرآنى , به بحث مستوفا در باب قرائت و اختلاف قراآت مى پردازند. از دیگر آثار شیعه امامیه در عصر جدید : القراآت القرآنیة , اثر عبدالهادى الفضلى ( که به قلم دکتر محمد باقر حجتى به فارسى ترجمه شده است ). و کتاب جامع چهارده روایت در قرائت قرآن مجید , ترجمه و تدوین دکتر محمد جواد شریعت . و مجلد دوم التمهید اثر محمد هادى معرفت . قـراء هـفـتـگـانـه و دهگانه : از قراء سبعه عده کثیرى نقل کرده اند , ولى قرآن پژوهان و قرائت شناسان بعدى , روایت دو تن از راویان هر قارى را که از نظر ضبط و صحت سند و طول ملازمت و آمـوزش نـزد قـاریـان یا مقریان هفتگانه , دقیقتر و پذیرفتنى تر بوده است , به اصطلاح استاندارد کرده اند , لذا چهارده روایت پدید آمده است . در اینجا اسامى قاریان هفتگانه و راویان چهارده گانه آنها را ـ که صاحبان چهارده روایت اند ـ نقل مى کنیم 1 ) عبداللّه بن عامر دمشقى ( م 18 ق ). راوى اول او : هـشام بن عمار ( 153 ـ 245 ق ) ; راوى دوم : ابن ذکوان , عبداللّه بن احمد ( 173 ـ 242 ق ) , 2 ) عبداللّه بن کثیر مکى ( 45 ـ 120 ق ). راوى اول : الـبزى , احمد بن محمد ( 170 ـ ح 243 ق ) راوى دوم ابوعمرو محمد بن عبدالرحمن ملقب به قنبل ( 195 ـ 291 ق ). 3 ) عاصم بن ابى النجود ( 76 ـ 128 ق ). راوى اول : حفص بن سلیمان ( 90 ـ ح 180 ق ) ; راوى دوم : شعبة بن عیاش ( 95 ـ 194 ق ). 4 ) زبان بن علاء - ابوعمرو بصرى ( ح 68 ـ 154 ق ). راوى اول : حفص بن عمرالدورى ( م 246 ق ) ; راوى دوم : ابوشعیب سوسى , صالح بن زیاد ( 190 ـ 261 ق ). 5 ) حمزة بن حبیب کوفى ( 80 ـ 156 ق ). راوى اول : خلاد بن خالد کوفى ک ابوعیسى شیبانى ( 142 ـ 220 ق ) ; راوى دوم : خلف بن هشام ( 150 ـ 229 ق ). 6 ) نـافع بن عبدالرحمن مدنى ( 70 ـ 169 ق ) راوى اول : ورش , عثمان بن سعید مصرى ( 110 ـ 197 ق ) راوى دوم : قالون , عیسى بن سینا ( 120 ـ ح 220 ق ). کسایى , على بن حمزة ( 119 ـ 189 ق ) , راوى اول : لیث بن خالد ( م 240 ق ) ; راوى دوم : حفص بن عمر الدورى ( که راوى ابوعمرو بصرى یعنى زبان بن علاء هم بوده است ). چون سه تن بر این قاریان هفتگانه ( قراء سبعه ) اضافه شود , قاریان دهگانه ( قراء عشره ) به دست مـى آیـد : 8 ) خـلف بن هشام ( 150 ـ 229 ق ) ; راوى اول : اسحاق ( ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم بغدادى ) ( م 286 ق ) ; راوى دوم : ادریس , ابوالحسن بن عبدالکریم حداد بغدادى ( م 292 ق ). 9 ) یعقوب بن اسحاق ( 117 ـ 205 ق ) ; راوى اول : رویس , محمد بن متوکل ( م 238 ق ) ; راوى دوم : روح , ابوالحسن روح بن عبدالمؤمن هذلى ( م 234 ق ). 10 ) ابوجعفر یزید بن قعقاع ( م 130 ق ) ; راوى اول : عیسى , ابوالحارث عیسى بن وردان مدنى ( م 160 ق ) ; راوى دوم : ابن جماز , سلیمان بن مسلم ( م ب 170 ق ). ( بـراى تـفـصـیـل بیشتر ـ التیسیر دانى , 4 ـ 7 ; النشر ابن جرزى , 1/99 ـ 174 , ترجمه الاتقان , 1/246 , چهارده روایت , محمد جواد شریعت , مقدمه ). قرآن پژوهان و اصولیان شیعه درباره حجیت قراآت هفتگانه و دهگانه بحث کرده اند. آیت اللّه خوئى ـ اعلى اللّه مقامه ـ در پایان دو فصل پربارى که درباره قراآت و قراء دهگانه نوشته اند آورده انـد : در نـماز , قرائت بر وفق هر قرائتى که در زمان اهل بیت علیهم السلام متعارف بوده است , جایز است . ( البیان , 183