یـکـى از مضامین سراسرى و تکرار شونده قرآن مجید , قصص انبیاء و اقوام و نیزسایر قصه هاست , که غالبا در بردارنده نکته ها و عبرتهاست . بررسى و شناخت قصه هاىقرآنى , خود یک شعبه از علوم قرآنى را تشکیل مى دهد. چـنـانـکه در اشاره به سبکقرآن مجید گفته شد بیان قرآنى پیگیر , دنباله دار , پیوسته و متحد المضمون نیست , بلکه همچون دسته گلى است از گلهاى رنگارنگ , و تلفیقى است از مضامین مـتعدد و بهندرت یک داستان از آغاز تا انجام به دنبال هم مى آید , استثناهاى معروف , یعنى بیانسـراسـرى , عـبارت است از داستان حضرت یوسف (ع ) و برادرانش که به صورت یکپارچهسراسر سوره یوسف را در برمى گیرد. و داستان موسى در سوره طه , و داستان داود (ع ) در سوره ص و داستان سلیمان (ع ) در سوره نمل , یا نوح (ع ) در سوره نوح , یا هود (ع ) در سوره هود. ولى داستان یونس در سوره یونس حتى به اندازه چند آیه هم نیست . وداستان ابراهیم (ع ) فقط در سوره ابراهیم نیست . و در سوره ابراهیم , فقط داستانابراهیم (ع ) نیست , بلکه مضامین و قصص دیگر هم هست . و بقیه و بلکه عمده داستانابراهیم (ع ) را باید در سوره بقره و سوره هاى دیگر یافت . اشاره به ابراهیم (ع ) در 15 سوره قرآن پرا کنده است ( فرهنگ موضوعى قرآن , ذیل ابراهیم ) یا همچنینداستان موسى (ع ) در 21 سوره پراکنده است . ( پیشین , ذیل موسى ). نیز گفتنى است کهقصص قرآن , اعم از قصص انبیاء است , یعنى در قرآن , داستانهایى جز قصص انبیاء همهست , از جمله داستان اصحاب کهف در سوره کهف , یا داستان قارون در سوره قصص . بعضىشخصیتها یا اعلام قصص قرآن عبارت است از : آدم , آزر , ابلیس , ادریس , ارم ذاتالعماد , اسـحـاق , اسـماعیل , اصحاب الاخدود , اصحاب الرس , اصحاب الرقیم ( که بااصحاب کهف یکى است ) , اصحاب السبت , اصحاب السفینه , اصحاب الصفه ( بدون بردن نامآنها ) , اصحاب الفیل , اصـحـاب القریه , اصحاب الکهف , بنى آدم , بنى اسرائیل , تبع , ثمود , جالوت , جن , حواء ( بدون بـردن نـام ) , حـواریـون , خضر ( رجل صالح ) , داود , ذوالقرنین , ذوالکفل , روم , زکریا , زلیخا ( بـدون اسـم ) , زیـد بنحارثه , زینب بنت جحش , ( بدون اسم ) سامرى , سبا , سحره , سلیمان , شعیب , صالح , طالوت , عاد , عزیر , عیسى بن مریم , فرعون , قارون , کنعان بن نوح , ( بدون اسم ) لـقـمان , لوط , حضرت محمد بن عبداللّه (ص ) , مدین , مریم , مؤتفکات , ( شهرستانهاى لوط ) مـوسـى , نـصارى , نمرود , نوح , هابیل و قابیل , هاروت و ماروت , هارون , هامان , هود , یاجوج و ماجوج , یحیى , یعقوب , یونس , یهود ( براى تفصیل ـفرهنگ موضوعى قرآن , ذیل قصص قرآن ). بعضى از قصص قرآ ن , مانند قصه آدم و ابلیس وموسى و فرعون و عیسى و مریم و طوفان نوح در کتاب مقدس ( عهد عتیق ) هم سابقه دارد , که هم قرآن و هم تاریخ فرهنگ رسمى اسلام و شیعه , حضرت رسول (ص ) را بى خبر از آنهامى داند , در قرآن تصریح شده است که پیامبر (ص ) فقط از طریق وحى از آنها با خبرشده و آنها را دریافت کرده است . ( از جـمله آل عمران , 44 ; هود , 49 ; یوسف , 102 ; شورى , 52 ) و مى فرماید : ( بخوبى مى دانیم که ایشان مى گویند همانا بشرى او راآموزش مى دهد. [ ایـن سـخن درست نیست چرا که ] زبان کسى که اینان کژاندیشانه ادعامى کنند گنگ و بیگانه است و این زبان [ زبان قرآن ] عربى [ شیوا و ] روشن است . ( نـحـل , 103 ) بـه هر حال اگر قصه شناسان یا مستشرقان , نظرى جز این داشته باشند , مورد قبول مسلمانان و قرآن پژوهان مسلمان نیست . گفتنى است که بعضى از صحابه کهابتدا از اهل کتاب ( غالبا یهودى ) بودند , سپس اسلام آورده بـودنـد , پس از نزولقصص قرآن براى شرح و بسط آن قصص , شرح و بسطهایى از فرهنگ خود , نقل مى کردند که بهآنها در مورد یهود اسرائیلیات و در مورد نصارى , نصرانیات گفته مى شود و غـالـبا ازوهب بن منبه و کعب الاحبار , و عبداللّه بن سلام نقل شده و در بعضى تفاسیر قرآن , راه یافته است و در مورد روا یا ناروا بودن آنها , احادیث مختلفى نقل شده است . ( ـاسرائیلیات در دایرة المعارف تشیع ). قرآن پژوهان براى قصص قرآن فوایدى برشمردهاند. 1 ) قـصـص انبیاء جزو برترین معارف آن روزگار بوده است , و چیزى که جز بعضى ازراسخان در علم از اهل کتاب , از آن اطلاع نداشتند , از طریق وحى به پیامبر (ص ) مىرسید و دستمایه تحدى آن حـضـرت (ص ) بـود , و ضمنا نشان مى داد که عربها با اسلام واین اخبار و قصص از فرهنگ جاهلیت به در آمده اند. 2 ) معرفت به تاریخ گذشتگان . 3 ) شناخت چون و چند حرکات [ و به قول امروزیها فلسفه ] تاریخ . 4 ) موعظه و تهدیدمشرکان . 5 ) ایـن قصص غالبا با اسلوب محاوره بیان مى شد که سبک و شیوه اى بکلىتازه در ادب عرب , و مایه اعجاب و تحسین شنوندگان , و جزو مبانى هنر و اعجاز ادبىقرآن بود. 6 ) پند و عبرت گرفتن از سرگذشت پیشینیان و سبب هلاک آنان , که غالبا شرکو فساد و طرد انبیاء عظام الهى بوده است . 7 ) آموختن به مسلمانان که بر و بحروسیعست و آدمى بسیار و فواید دیگر ( ـ اصول التفسیر و قواعد , نوشته خالد عبدالرحمنالعک , 68 ـ 70 ). پـس از احـادیثى که در بردارنده شرح و بسط قصص انبیاء و نیزاسرائیلیات است , کهنترین منابع قـصـص قـرآن , عـبـارت اسـت از تـاریخ طبرى وتواریخ دیگر مانند یعقوبى و مسعودى ; عرائس الـمـجـالس فى قصص الانبیاء , اثرابواسحاق احمد ثعالبى ( م 427 ق ) ; قصص الانبیاء کسائى ; و تـفـاسیر قرآن از جملهترجمه تفسیر طبرى , قصص برگرفته از تفسیر سورآبادى ; قصص الانبیاء نـیـشـابـورى ; تحقیق در تفسیر ابوالفتوح رازى , به کوشش عسکر حقوقى که جلد سوم آن تماما نصوص قصصقرآن برگرفته از همین تفسیر است . و دیـگـر از آثـار قـرآن پـژوهـان شـیعه , قصصالانبیاء قطب الدین راوندى ( به کوشش غلامرضا عرفانیان یزدى که در مقدمه تصحیح خوداز این اثر 174 کتاب در قصص قرآنى و قصص الانبیاء را معرفى کرده است ). هـمـچـنـین : قصص قرآن , صدرالدین بلاغى ; اعلام قرآن , محمد خزائلى , تاریخ انبیاء , تالیف وتـرجـمـه سید محمد باقر موسوى و على اکبر غفارى که ترجمه و توسعه و تهذیب قصصالقرآن , تـالیف محمد احمد جاد المولى [ و دیگران ] است و اثرى ارزشمند به نامدراسات فنیة فى قصص القرآن , اثر محمود بستانى .