تاثیر قرآن درفلسفه
قرنى نیست و قرنى نبوده است که در آن قرن دهها بلکه صدها تفسیر درباره این کتاب کریم نوشته نشود .
تازه این غیر از موضوعات خصوصى ئى است که از این کتاب در کتابهاى غیر تفسیرى همیشه مورد تتبع و مطالعه و تحقیق بوده است .
به هر جهت , شما اگر فقه را مطالعه کنید , در سراسر فقه قسمتى از آیات قرآنى را مى بینید , اگر اخلاق را مطالعه بفرمائید , اینهمه کتابهاى اخلاقى که نوشته شده است , در خلال این کتابها آیات قرآنى را مى بینید که مورد استناد و استشهاد واقع شده است , حکمت الهى را اگر ملاحظه کنید مى بینید که از صدر اسلام هر چه که گذشته است دوره به دوره قرآن نفوذ بیشترى در حکمت الهى داشته است , یعنى بیشتر براى خود جا باز کرده است , که اینهم خودش تاریخچه اى دارد , کلام به جاى خودش , عرفان به جاى خودش , حتى شعر و ادب نیز قرن به قرن بیشتر تحت تأثیر و نفوذ اسلام قرار گرفته است. .