جرعه ای از معرفت . . .

وبلاگ طراحی شده نخستین جشنواره وبلاگ نویسی قرآنی ( توسط :مجتبی متین)

جرعه ای از معرفت . . .

وبلاگ طراحی شده نخستین جشنواره وبلاگ نویسی قرآنی ( توسط :مجتبی متین)

وجود روح از دیدگاه قرآن

وجود روح از دیدگاه قرآن

آیات متعدد

قرآن, نظریه روحیون و فلاسفه الهى را تإیید مى کند که معتقدند: روح, پدیده اى غیر مادى است و پدیده هاى روحى نمى تواند نتیجه فعالیت مغز و سلسله اعصاب, و معلول فعل و انفعال هاى فیزکى و شیمیایى بدن باشد.

وجوه اشتراک و تمایز انسان با سایر موجودات
مطالعه در انواع مختلف موجودات در عالم خلقت و آفرینش از جمادات و نباتات و حیوانات و انسانها و... ما را به این حقیقت, راهنمائى مى کند که انسان با این موجودات در مواردى مشترک است از قبیل جسمیت و داشتن مکان و زمان و حادث بودن و غیر اینها از صفات مشترک.

اما در مواردى انسان ویژگى هایى دارد که سایر موجودات مادى و محسوس آن را ندارند و این, حقیقتى است که همه انسانها در سراسر جهان باوجود اختلاف در رنگ و حجم و نژاد و سفید و سیاه داراى هر زبانى خاص بوده باشد, اروپائى, آمریکائى, آسیائى و افریقائى و... آن را درک مى کنند و مى دانند و در آن شکى وجود ندارد مثلا ما فهم داریم, تصور مى کنیم, تصمیم مى گیریم, اراده داریم, عشق مى ورزیم و متنفر مى شویم و سایر صفات خاص انسانها.

 ولى گیاهان و سنگها(یعنى نباتات و جمادات) این ویژگى ها را ندارند بنابراین میان ما و آنها یک تفاوت اصولى وجود دارد پس ما مبدإئى داریم که آنها آن را ندارند ولى هر آنچه را که آنها دارند, ما نیز داریم یعنى ما هم جسم هستیم و هم رشد و نمو مى کنیم و علاوه بر این مبدإئى در باطن انسانها وجود دارد که سایر موجودات حتى انواع حیوانات آن را ندارند و از اینجا معلوم مى شود که آثار و حالات و صفاتى در انسانها وجود دارد که در سایر موجودات این ویژگى دیده نمى شود و آن مبدإ خلاق و یا ویژگى انسان روح و نفس نامیده مى شود.
نه مادیها و نه هیچ دسته اى از انسانها هرگز منکر اصل وجود روح و روان نیستند, و به همین دلیل همه آنها روانشناسى(پسیکولوژى) و روان کاوى(پسیکانالیزم) را به عنوان یک علم مثبت مى شناسند.
این دو علم گرچه تقریبا از جهاتى مراحل طفولیت خود را مى گذرانند, ولى به هر حال از علومى هستند که در دانشگاه هاى بزرگ جهان به وسیله استادان و دانش پژوهان تعقیب مى شوند و موضوع اساسى این دو علم همان روان و روح مى باشد که دو حقیقت جداى از هم نیستند, بلکه مراحل مختلف یک واقعیت اند زیرا آنجا که سخن از ارتباط روح با جسم است و تإثیر متقابل این دو در یکدیگر بیان مى شود نام ((روان)) بر آن مى گذاریم و آنجا که پدیده هاى روحى قطع نظر از جسم, مورد بحث قرار مى گیرد, نام ((روح)) را براى آن بکار مى بریم.

سوال
پس این سوال مطرح است که اختلاف دامنه دار میان ماتریالیست ها(مادیها) از یکسو و فلاسفه متافیزیک و روحیون و الهیون از سوى دیگر در کجا است؟

پاسخ:
در این که مبدئى در انسان وجود دارد که سایر موجودات آن را ندارند و این که همه آثار و ویژگى هاى انسانها از آن مبدإ است, میان مادیون و الهیون اختلافى وجود ندارد, بلکه اختلاف در اینجا است که دانشمندان الهى و فلاسفه خداپرست و روحیون معتقدند غیر از موادى که جسم انسان را تشکیل مى دهد, حقیقت و گوهر دیگرى در باطن او نهفته است که از جنس ماده نبوده و مادى نمى باشد. اما بدن آدمى و تحت تإثیر مستقیم آن قرار دارد.

به عبارت دیگر: روح یک حقیقت ماوراى طبیعى است که ساختمان و فعالیت آن از ساختمان و فعالیت جهان ماده جدا است و درست است که دائما با جهان ماده در ارتباط است, ولى خاصیـت ماده را که همان جسم بودن و حجم و وزن داشتن و داراى زمان و مکان بودن است, ندارد.
در مقابل این عقیده, فلاسفه مادى قرار دارند آنها مى گویند که ما موجودى مستقل از ماده به نام روح یا نام دیگرى نداریم هرچه از حقیقت, موجود است همین بدن مادى جسمانى و با آثار فیزیکى و شیمیایى است و مى توان از آنها به نام مغز و اعصاب تعبیر آورد که بخش مهمى از اعمال حیاتى انسان را انجام مى دهند و مانند سایر اعضإ بدن مادى تحت قوانین مادى قرار دارند همچنین سایر اعضإ و جوارح و غدد موجود در انسان.
ماتریالیست ها معتقدند که سلسله اعصاب و مغز ما شبیه به غده هاى بزاقى و مانند آن, داراى فعالیت فیزیکى و شیمیایى هستند و همین فعالیت ها یعنى(فیزیکوشیمیایى) است که ما نام آن را ((پدیده هاى روحى)) مى نامیم. آنها مى گویند: هنگامى که مشغول فکر کردن هستیم یک سلسله امواج الکتریکى مخصوص از مغز ما, برمى خیزد. این امواج را امروز با دستگاههائى تعقیب کرده, روى کاغذ ثبت مى کنند به خصوص در تیمارستان هاى روانى با مطالعه روح این امواج, راه هاى شناخت دردها و درمان آنها را پى گیرى مى کنند, همه اینها مربوط به فعالیت مغز ما است.
پس این روح و پدیده هاى روحى چیزى جز خواص فیزیکى و فعل و انفعالات شیمیایى سلول هاى مغزى و عصبى ما نمى باشند. و براى اثبات ادعاى خود, دلیل هاى خاصى ارائه کرده اند که ما در مقالات گذشته آنها را ذکر کرده و مورد نقد و بررسى قرار داده ایم.

دلائل قرآنى
ولى آنچه در این مقاله تعقیب مى کنیم نظر قرآن و استدلال هاى آن بر وجود روح مجرد مى باشد.
یک سلسله آیات قرآن وجود دارد که ثابت مى کند در انسان حقیقتى وجود دارد غیر از بدن و خواص آن مثلا آیه: ((و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله إمواتا بل إحیإ عند ربهم یرزقون))(1).
((اى پیامبر هرگز گمان نبر کسانى که در راه خدا کشته شدند, مردگانند! بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند)).
از این آیه, مفسران و فلاسفه استفاده کرده اند که مبدئى در انسان غیر از جسم و بدن به نام روح وجود دارد زیرا واضح است که شهدإ و کسانى که در راه خدا کشته شده اند, جسم شان در این دنیا به جاى مانده است و آنچه نزد خدا وجود دارد, تنها روح و نفس انسانى است(2).
در حدیث آمده است که چون میت را بر تابوت حمل کنند روحش بالاى تابوت پرواز مى کند و مى گوید:
((اى زن و فرزند من مبادا دنیا, هم چنانکه مرا بازیچه خود ساخت, شما را نیز بازیچه خود سازد!))(3).
ادامه دارد

1. آل عمران, 69.
2. کتاب ((درباره فلسفه اسلامى, روش و تطبیق آن)) تإلیف: ابراهیم بیومى ترجمه عبدالمجید آیتى, چاپ اول, سال 1361, ص 129 - پیام قرآن, آیه الله مکارم شیرازى با همکارى جمعى از فضلإ حوزه, ج5, ص 292 - 288.
3. معالم اصول الدین, تإلیف رازى, ص 117