جرعه ای از معرفت . . .

وبلاگ طراحی شده نخستین جشنواره وبلاگ نویسی قرآنی ( توسط :مجتبی متین)

جرعه ای از معرفت . . .

وبلاگ طراحی شده نخستین جشنواره وبلاگ نویسی قرآنی ( توسط :مجتبی متین)

عناوین اجتماعى قرآن

عناوین اجتماعى قرآن

لغات اجتماعى قرآن دوگونه است : بعضى از لغات اجتماعى مربوط است به یک پدیده اجتماعى , مثل : ملت , شریعت , شرعة , منهاج , سنت و امثال اینها . ولى یک عده لغات دیگر لغاتى است که عنوان اجتماعى براى همه یا گروههایى از انسانها به شمار مى رود . این لغات است که وجهه نظر قرآن را مى تواند مشخص کند . مانند : قوم , امت , ناس , شعوب , قبایل , رسول , نبى , امام , ولى , مؤمن , کافر , منافق , مشرک , مذبذب , مهاجر , مجاهد , صدیق , شهید , متقى , صالح , مصلح , مفسد , آمر به معروف , ناهى از منکر , عالم , ناصح , ظالم , خلیفه , ربانى , ربى , کاهن , رهبان , احبار , جبار , عالى , مستعلى , مستکبر , مستضعف , مسرف , مترف , طاغوت , ملا , ملوک , غنى , فقیر , مملوک , مالک , حر , عبد , رب و . . .

البته لغاتى دیگر به ظاهر مشابه اینها هست مانند : مصلى , مخلص , صادق , منفق , مستغفر , تائب , عابد , حامد و امثال اینها , اما این لغات صرفا به عنوان بیان یک سلسله[ ( افعال]( ذکر شده نه به عنوان یک سلسله گروهها . از این رو در این لغات احتمال اینکه بیانگر گروهها و تقسیمات و قطبهاى اجتماعى باشند نمى رود .

لازم است آیاتى که لغات دسته اول را ذکر کرده اند , خصوصا در آنچه مربوط به جهت گیریهاى اجتماعى است , مورد بررسى و مطالعه دقیق قرار گیرد تا روشن گردد که همه اینها را در دو گروه مى توان جا داد و یا در گروه ها ى متعدد باید جا داده شود و اگر فرضا همه اینها در دو گروه جا داده مى شود , مشخص اصلى آن دو گروه چیست ؟ مثلا آیا مى شود همه آنها را در دو گروه مؤمن و کافر که مشتمل بر جهت گیرى اعتقادى است و یا در دو گروه غنى و فقیر که نمایانگر وضع اقتصادى است , جا داد ؟ و به عبارت دیگر , باید دید این تقسیمات در نهایت امر به یک تقسیم اصلى برمى گردد و سایر تقسیماتهمه فرعى و شاخه اى است یا نه ؟ و اگر به یکتقسیم برمى گردد آن تقسیم اصلى چیست ؟

برخى مدعى هستند که برداشت قرآن از جامعه برداشت دو قطبى است . از نظر قرآن جامعه در مرتبه اول و درجه اول تقسیم مى شود به قطب مسلط و حاکم و بهره کش , و قطب محکوم و بهره ده و به اسارت گرفته شده . قطب حاکم همان است که قرآن از آنها به[ ( مستکبرین]( تعبیر مى کند و قطب محکوم آنان هستند که قرآن آنان را[ ( مستضعفین]( مى خواند . سایر تقسیمات از قبیل تقسیم به مؤمن و کافر یا موحد و مشرک یا صالح و فاسد جنبه فرعى دارد . یعنى استکبار و بهره کشى است که به کفر , شرک , نفاق , و امثال اینها منجر مى شود و متقابلا استضعاف شدگى است که در جهت ایمان , هجرت , جهاد , صلاح , اصلاح و امثال اینها مى کشاند

جامعة وتاریخ ص46

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد